يکشنبه 16 مرداد 1401
يکشنبه 16 مرداد 1401
صفحه اصلی
مراجع وضع
دستگاه های اجرایی
گروه های موضوعی
اخبار معاونت
حوزه نشر
حوزه نرم افزاری
اخبار توسعه ای و ترویجی معاونت
کتابخانه
ترمینولوژی حقوقی
فرهنگ لغات حقوقی
مجموعه برنامه های پنج ساله و بودجه های سنواتی کل کشور
در آیینه قوانین و مقررات
درباره ما
معرفی سامانه ملی قوانین و مقررات
معرفی رایانامه حقوقی
معرفی کتابخانه دیجیتال قوانین و مقررات
معرفی نرمافزار رایگان قانون اساسی و منشور حقوق شهروندی
معرفی معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات
معرفی لوح جامع قوانین و مقررات
تماس با ما
پیوندها
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
سایت ریاست جمهوری
سایت معاونت حقوقی رییس جمهور
پایگاه اطلاع رسانی دولت
سایت روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران
سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات
جستجو
فروشگاه
انتشارات
کد خبر:1010
تاریخ خبر:يکشنبه 2 ارديبهشت 1397
نسخه چاپی
صدور رأی شماره 1172 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
موضوع: ابطال بند 4 قسمت (د) مصوبه شماره 27998 ـ 1662 ـ 115 هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران
تاریخ دادنامه: 1396/11/17 شماره دادنامه: 1172 کلاسه پرونده: 1323/95
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: آقای سعید کنعانی
موضوع شکایت و خواسته: ابطال بند 4 قسمت «د» مصوبه شماره 27998 ـ 1662ـ 115 هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران
گردش کار: شاکی به موجب دادخواستی اعلام کرده است که:
«با سلام و احترام
بند (4) مصوبه بدین شرح بوده که موارد مغایر با قانون کار به شرح آتی تقدیم میگردد.
4 ـ در پایان مدت قرارداد یک ساله بر اساس ماده «24» قانون کار مبلغی معادل یک ماه حقوق (سی برابر مزد مبنا) به نسبت «12» ماه خدمت به عنوان مزایای پایان کار پرداخت و با فرد تسویه حساب میگردد.
اولاً: ماده 35 قانون کار در مقام تعریف « مابه ازاء» کاری که یک کارگر انجام میدهد بر آمده و آن را با عبارت «مجموع دریافتیهای کارگر اعم از نقدی و غیر نقدی» تبیین و از آن با نام «مزد» یاد نموده است، لذا مزد تعریفی جدای از مزد ثابت (مبنا) دارد چرا که مجموعه دریافتیهای کارگر که مزد نامیده میشود بیش از مزد ثابت (مبنا) است.
ثانیاً: قانونگذار به شرح ماده 36 قانون کار، مزد ثابت (مزد مبنا) را تعریف و در تبصرههای آن به بیان وجه افتراق و تمایز بین مزد ثابت (مبنا) با مزد پرداخته که مؤید تفاوت مفهوم مزد و مزد ثابت میباشد و نشانگر برقراری رابطه عموم و خصوص مطلق بین آنهاست.
ثالثاً: به دلالت تعریف مندرج در ماده 37 قانون کار، مزد میتواند در مقاطع روزانه، هفتگی و ماهانه پرداخت گردد و با وحدت ملاک از بند (ب) همان ماده، مزدی که در پایان ماه پرداخت میشود را حقوق نامیده اند. به عبارت دیگر، حقوق همان مزد ماهیانه است که غیر از مزد ثابت است.
بنابراین مراتب فوق بیانگر آن است که مزد و مزد ثابت (مبنا) معنی حقوقی واحدی نداشته و یکسان دانستن آنها و به کار بردن این عبارات به جای هم، از اغلاط مشهور است.
رابعاً: حکم مطلق راجع به سنوات و پاداش پایان خدمت در ماده 31 قانون کار بر اساس آخرین مزد مقرر شده است و مقنن پرداخت سنوات را صرفاً حسب آخرین مزد تجویز و مقید نموده که منصرف از مزد ثابت (مبنا) میباشد، لذا مصوبه معترض عنه که برای پرداخت سنوات، مزد ثابت (مبنا) را میزان قرار داده، مغایر با روح و هدف قانون است.
خامساً: مطابق نص صریح مواد 24 و 27 قانون کار، ملاک محاسبه سنوات، آخرین حقوق میباشد و مستند به بند (ب) ماده 37 قانون کار، حقوق همان مزد ماهیانه است. بدین معنا که حقوق همان مزدی است که در پایان ماه به کارگر پرداخت میگردد، لذا مصوبه مبحوث عنه از این حیث که مبنای محاسبه مزایای پایان کار را مزد ثابت (مبنا) قرار داده، صحیح به نظر نمیرسد.
النهایه بنا به تکلیف مقرر در مواد 24 و 31 قانون کار، کارفرما مکلف به پرداخت مبلغی معادل آخرین حقوق و یا آخرین مزد به عنوان سنوات و مزایای پایان خدمت شده است و همچنین حقوق و مزد ثابت در مواد 35، 36 و 37 قانون کار تعریف شده و دارای معانی خاص خود میباشند، لذا برداشت ناصواب مصوبه مورد شکایت از آخرین مزد و حقوق و تفسیر آن به مزد ثابت و نتیجتاً پرداخت سنوات بر اساس مزد ثابت (مبنا) اصولاً با روح حاکم بر قانون کار و جنبه حمایتی آن از کارگر مغایر میباشد، بنابراین مستند به بند 1 ماده 12، مواد 13 و 88 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری ابطال بند 4 قسمت (د) مصوبه موصوف از تاریخ تصویب تقاضا میشود.
مضافاً به استناد دادنامه وحدت رویه شماره 861ـ 1387/12/13 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری که در کلاسه پرونده 874/87 اصدار یافته، محاسبه مرخصی سالانه کارگران را بر اساس مزد ثابت (مبنا) خلاف قانون تشخیص داده و به شرح آتی مبادرت به انشای رأی نموده است: نظر به اینکه مرخصی ذخیره شده، [نه تنها] ایامی است که کارگر مشمول قانون کار، با وجود حق استفاده از مرخصی با دریافت مزد قانونی، از آن برخوردار نشده، بلکه عملاً به کار اشتغال داشته است، بنابراین استحقاق او به استفاده از تمام دریافتی ایام اشتغال به خدمت بر اساس قانون کار و مقررات مربوط به آن محرز است.»
متن مصوبه مورد اعتراض به قرار زیر است:
«به: مدیرعامل محترم شرکت ملی نفت ایران
از: رئیس امور مجامع و دبیر هیأت مدیره
سلام علیکم
در هزار و ششصد و شصت و دومین جلسه هیأت مدیره روز دوشنبه مورخ 1387/12/26 نامه شماره م ت م اپ/369532ـ 1387/12/20 معاونت توسعه منابع انسانی و پژوهش منضم به نامه شماره د ی/279380/ت هـ م/404 ـ 1387/10/8 تدوین و هماهنگی مقررات اداری و استخدامی ارجاعی از سوی مدیرعامل در مورد کارمندان قراردادی موقت (مدت معین) تابع قانون کار مطرح و مقرر گردید: در شرایط ضروری برای تأمین نیازمندیهای موقت نیروی انسانی با تجربه و متخصص در مقابل سمتهای بلاتصدی جهت انجام فعالیت در طرحها و پروژههای عمرانی برای مدت محدود، منحصراً با به کارگیری افرادی دارای تجربه و تخصص مرتبط با سمت مورد نظر با رعایت شرایط ذیل جذب و پرداخت صورت گیرد.
....
....
....
د ـ سایر موارد:
....
....
4ـ در پایان مدت قرارداد یک ساله بر اساس ماده «24» قانون کار مبلغی معادل یک ماه حقوق (سی برابر مزد مبنا) به نسبت «12» ماه خدمت به عنوان مزایای پایان کار پرداخت و با فرد تصفیه حساب میگردد.
تبصره ـ انعقاد قرارداد جدیدکار بعد از پایان یک سال منحصراً در صورت برقرار بودن شرایط فوق و با مجوز وزیر نفت صورت میپذیرد.
تاریخ اجرا از 1388/1/1 میباشد و کلیه ضوابط و مقررات قبلی از جمله مصوبات 1081ـ 1375/9/12 و 1359 ـ 1381/10/10 لغو میگردد.»
در پاسخ به شکایت مذکور، سرپرست مدیریت امور حقوقی شرکت ملی نفت ایران به موجب لایحه شماره ح/41683 ـ 1396/12/3 توضیح داده است که:
«هیأت محترم عمومی دیوان عدالت اداری
1ـ مطابق ماده (24) قانون کار، در صورت خاتمه قرارداد کار معین یا مدت موقت، کارفرما مکلف است به کارگری که مطابق قرارداد، یک سال یا بیشتر به کار اشتغال داشته است، برای هر سال سابقه اعم از متوالی یا متناوب بر اساس آخرین حقوق، مبلغی معادل یک ماه حقوق به عنوان مزایای پایان کار به وی پرداخت نماید.
2ـ حسب مواد (35) و (36) قانون فوق الذکر، مزد عبارت است از وجوه نقدی یا غیر نقدی و یا مجموع آنها که در مقابل انجام کار به کارگر پرداخت میشود و مزد ثابت عبارت است از مجموع مزد شغل و مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل.
3ـ به موجب تبصرههای (2) و (3) ذیل ماده (36) قانون فوقالاشعار، در کارگاههایی که طرح طبقهبندی مشاغل به مرحله اجرا درآمده است، مزد گروه و پایه، مزد مبنا را تشکیل میدهد و مزایای رفاهی انگیزهای از قبیل کمک هزینه مسکن، خوار و بار و کمک عائله مندی، پاداش افزایش تولید و سود سالانه جزء مزد مبنا محسوب نمیشود.
4ـ در وزارت نفت و کلیه شرکتهای تابعه، طرح طبقهبندی مشاغل قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اجرا گردیده لکن، پس از تصویب قانون کار، با توافقات صورت گرفته بین مقامات وقت شرکت ملی نفت ایران و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، طرح طبقهبندی یاد شده با مقررات قانون مذکور منطبق و همانند سازی گردیده و این موضوع مورد تأیید وزارت مزبور، قرار گرفته و از آن پس نیز در ابتدای فروردین هر سال، در صورت استمرار یا انعقاد قرارداد جدید، به آخرین حقوق پرداختی کارگران شاغل در صنعت نفت، علاوه بر میزان افزایش حداقل مزد سالانه اعلامی از سوی شورای عالی کار، 5% نیز به عنوان پایه سنوات افزوده میشود.
5 ـ بر اساس ساختار تشکیلاتی وزارت نفت و شرکتهای تابعه، سمتهای سازمانی به دو نوع « گروه شغلی» و «طبقه شغلی» تفکیک شده که طبقات شغلی، سمتهای دارای شرایط احراز کمتر از دیپلم را در بر گرفته و در حال حاضر از طرح طبقهبندی مشاغل مورد توافق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تبعیت مینماید. سمتهای مشمول گروه شغلی که کارکنان قرارداد کار مدت معین در برابر این گونه سمتها به کار گرفته میشوند، حسب مجوز مراجع ذیصلاح بر اساس ضوابط و مقررات صنعت نفت ارزیابی و طبقهبندی میشود. لذا مبنای احتساب حق سنوات کارکنان قرارداد کار مدت معین در خاتمه خدمت، مزد گروه و پایه (مزد مبنا) بوده و شامل مزایای رفاهی انگیزهای غیر مستمر نمیشود. در این رابطه توجه آن هیأت را به پاسخ استعلام واصله از مدیرکل وقت تنظیم و نظارت بر روابط کار وزارت کار و امور اجتماعی در باب مبنای احتساب حق سنوات کارگران جلب مینماید.»
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ 1396/11/17 با حضور رئیس و معاونین دیوان عدالت اداری و رؤسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است.
رأی هیأت عمومی
با توجه به اینکه حقوق تعریف شده در قانون کار معنای اعمی داشته و قید (سی برابر مزد مبنا) در مصوبه معترض عنه فقط در برگیرنده قسمتی از حقوق میباشد. مضافاً اینکه مطابق لایحه دفاعیه طرف شکایت به شماره 2023 ـ 1396/10/9 تعریف حقوق به عبارت (سی برابر مزد مبنا) با تعریف مندرج در ماده 24 و مواد دیگر قانون کار منافاتی وجود ندارد که در صورت قبول عدم منافات مذکور، بیان قید یاد شده لغو و بیهوده است، بنابراین ذکر عبارت (سی برابر مزد مبنا) در بند 4 قسمت (د) مصوبه معترض عنه مغایر با قانون کار است و مستند به بند 1 ماده 12 و مواد 88 و 13 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال 1392 از تاریخ تصویب ابطال میشود.
معاون قضایی دیوان عدالت اداری ـ مرتضی علی اشراقی
دسته بندی ها
اخبار آراء حقوقی
مجموعه اداری
مجموعه اقتصادی
ديوان عدالت اداري
وزارت نفت
روزنامه رسمی-آراي وحدت رويه ديوان عدالت اداری
ارسال دیدگاه ها
پیغام شما با موفقیت ارسال شد
فرستنده
پست الکترونیک
ارسال یادداشت
کاراکترهای باقی مانده : (
1000
) حرف
کد امنیتی
ارسال
در حال بارگزاری
اخبار مرتبط
رأی وحدت رویه شماره 784 هیأت عمومی دیوان عالی کشور
رای وحدت رویه شماره 807 هیات عمومی دیوان عالی کشور درخصوص لزوم رسیدگی به جرم تصرف عدوانی املاک و اراضی متعلق به اشخاص خصوصی به طور مستقیم در دادگاه کیفری 2
رای وحدت رویه شماره 790 هیات عمومی دیوان عالی کشور با موضوع پرداخت دیه از بیت المال در مواردی که مرتکب صدمه عمدی مادون قتل شناسایی نشده باشد
رای وحدت رویه شماره 810 هیات عمومی دیوان عالی کشور با موضوع استرداد مبیع به بایع به علت اعمال حق فسخ ناشی از عدم پرداخت ثمن حتی در صورت انتقال مبیع
رأی وحدت رویه شماره 806 هیأت عمومی دیوان عالی کشور درباره عدم مسؤولیت بیمهگر برای پرداخت خسارت بدنی به راننده مسبب حادثه فاقد گواهینامه رانندگی
رای شماره 2363 هیات عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع ابطال نامه شماره 384/518/د-20 /9 /1392 دبیر شورای آموزش پزشکی عمومی (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)
رأی وحدت رویه شماره 804 هیأت عمومی دیوان عالی کشور درباره مسئولیت پزشک و پرستار در برابر جراحات ایجاد شده
رأی وحدت رویه شماره 771 هیأت عمومی دیوان عالی کشور
موضوع: نحوه مطالبه خسارت حق الوکاله توسط ادارات دولتی در مواردی که محکوم له واقع میشوند
رای شماره 1741 هیات عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع نحوه احراز جانبازی رزمندگان فاقد صورت سانحه و مدارک بالینی توسط بنیاد شهید
رأی وحدت رویه شماره 805 هیأت عمومی دیوان عالی کشور درباره مجاز بودن تعیین وجه التزام بیشتر از شاخص تورم رسمی